پرویز پرستویی استاد و بهترن بازیگر سینما و تلویزیون حال حاضر ایران می باشد او در فیلم وسریالهای زیادی ایفای نقش کرده است.
• تاریخ تولد، محل تولد، هنگام تولد:
در سال ۱۳۳۴ در روستای چارلی، از توابع بخش کبودرآهنگ، یکی از شهرهای استان همدان، متولد شد.
• دوران زندگی:
پدرش کشاورز بود و زمانی که پرویز ۳ ساله بود به تهران مهاجرت کرد. دوران کودکی و نوجوانی را در یک خانه اجارهای کوچک در محله دروازه غار سپری کرد. محرم که میشد او به شبیهخوانی مشغول میشد با این که سنی نداشت، در آن محل معروف بود، بچهای دبستانی که اهل یک محل را در ایام سوگواری به گریه میانداخت. او در مدرسه صالحیه اسلامی در کوچه گمرک تحصیل کرد و دیپلم طبیعی را گرفت.
• دوران جوانی
در دوران دبیرستان آرزویش معلم شدن بود، زمانی که به خدمت عازم شد، دلش میخواست، وارد سپاه دانش شود تا مردم بیسواد، را باسواد کند.
• علاقه به بازیگری
سرکار میرفت و پس از اتمام کار روزانه، به خاطر علاقه زیادی که به بازیگری داشت، شبها را در تئاترهای لالهزار میگذراند.گرچه در آن زمان نمیگذاشت خانوادهاش متوجه شوند که او عاشق بازیگری است.با پس انداز کردن یازده هزار تومان خانهای در حوالی ترمینال جنوب خرید.
• دروازه بان تیم کارگران
مدتی به ورزش علاقه نشان داد و دروازه بان تیم کارگران بود. با انتخاب مهراب شاهرخی به عنوان دروازه بان تیم جوانان انتخاب شد.
• بازی در نمایشنامه ماجرای یک محله
پس از این زمان به مرکز هنری نازی آباد رفت و شروع به آموختن کرد. در سال ۱۳۴۹ به گروه بهرام بیضایی پیوست و اولین نقشش را در نمایشنامه «ماجرای یک محله» بازی کرد.
• بازی در فیلم مارمولک
در سال 82 برای بازی در فیلم «مارمولک» یکی از بهترین و به یاد ماندنیترین بازیهای تاریخ هنری خود را به نمایش گذاشت. همواره سعی میکند اول انسان باشد، سپس هنرمند. او افتخار سینمای ایران است.
• همسر پرویز پرستویی
در برخی سایت ها از نسترن پرستویی به عنوان همسر پرویز پرستویی نام برده اند و تعداد فرزندانشان را دو نفر که یک پسر و یک دختر می باشد اعلام کرده اند .
عکس همسر پرویز پرستویی تا به حال منتشر نشده است اما در برخی سایت ها به اشتباه عکس یک نویسنده به نام لیلی کریمان را به نام همسرش اعلام کرده اند .
• بیگدار به آب نمیزند
بازیهای پرستویی، تنها به دلیل تجربهها و مهارتش در ذهن ماندگار نمیشود. او قبل از آنکه هنرش را به نمایش بگذارد، با فیلمنامهاش زندگی میکند. جزء جزء نقشی که باید ایفا کند را میشناسد و بدون کشف ریز و درشتهای کارش، سراغ آن نمیرود.
• دلیل موفقیت خود را اینگونه توصیف می کند
بیشتر هنرمندان هستند که فقط قرار است بازیگر باشند و با هیچ جهان دیگری ارتباط ندارند اما همین جهان دیگر است که مرا به بازیگری کشانده است. انگیزه خیلیها از بازیگری این است که دیده شوند و به آنها توجه شود اما وقتی از من میپرسند انگیزه شما از بازیگری چیست، میگویم درد! من در محیط و منطقهای زندگی کردهام که پر از درد و زیر خط فقر بوده. همیشه احساسم این بود که این بغض فروخوردهای را که دارم، چطوری میتوانم بیرون دهم. در من جوششی وجود داشت و با توجه به شرایط زیستی خودم، احساس میکردم باید این جوشش را بیرون بریزم.»
• هنرش را به پول وابسته نمیکند
او درآمدش را به فیلمهایش وابسته نمیکند و شاید همین موضوع یکی از رازهای موفقیتش باشد. او برای اینکه هنر را برای خودش شغل نداند، همیشه کار کردهاست. از دوران مدرسه وقتی به خانه میآمد، باید میرفت برای درآمد خانواده کار میکرد.
او در مورد برخی فیلمهای گیشه میگوید: «قصد ندارم ارزش کار دیگران را پایین بیاورم ولی گاهی اوقات از دیدن پلاکارد سینماها خجالت میکشم. الان هم که مد شده چند چهره را در فیلم و سریال خود می گذارند تا دخل و خرجشان را هماهنگ کنند. این آدمها فقط به فکر درآمدزایی هستند. هیچ وقت چنین کاری را انجام نمیدهم و در این فیلمها بازی نمیکنم.»
• مخاطبش را نادیده نمیگیرد
پرستویی در سینمای ایران کم جایزه نگرفته و کم از او تقدیر نشده. اما او تندیسها و جوایزش را تنها اسناد افتخارش نمیداند. قدر مخاطبش را میداند و بهجای اینکه نگران رقابتهایش در جشنوارهها باشد، نگران قضاوتی است که مخاطبانش از بازیهایش میکنند.با مخاطبش خیلی ارتباط دارد. اینطورنیست که خودش را در کوچه و خیابان پنهان کند تا اورا نبینند که مبادا مزاحمش شوند.بزرگترین زجرش وقتی است که کسی میخواهد برایش امضا کند. در واقع اذیت نمیشود، جوری شرم حضور دارد. با خودم میگوید آخر چرا باید این آدم از من امضا بگیرد؟ من باید از او امضا بگیرم که کار مرا تایید کرده است.»
پیوند ها |
مطالب سایت های دیگر |